آشنای غریب
ای آشناجگرم سوخته است کجایی یک باردیگر شده است به ما بنگری
تا که نوای دلم را بشنوی این آشنا کجاست من نیافتم
تاکه ببینداین دل زارمن سوختم درفراغ یارتابیابمش
جانم درآمده جانان من کجاست یارب فرارسد ان روزها
تاکه ببینم دلداررا دلدارمن تویی یارمن تویی
مولای من به خدایارمن تویی
س-ج